فرهنگ مالیاتی

 به مجموعه قوانین مالیاتی ، روش های عملیاتی، مالیات دهندگان و دستگاه مالیاتی که زنجیره ای از مرحله ثبت نام توسط مالیات پردازان  تا وصول مالیات توسط دستگاه مالیاتی را شامل می شود ، نظام مالیاتی گفته می شود . در این راستا ، یک سیستم مالیاتی ابزارهایی را مورد استفاده قرار می دهد اعم از روش های پرداخت مالیات ، به هنگام کردن قوانین مالیاتی و مدرن کردن شرح وظایف ونمودارهای سازمانی دستگاه مالیاتی که به آن عناصر مادی فرهنگ مالیاتی می گویند . از طرف دیگر  ، رویکرد دولت به تاثیر مالیات در بودجه دولت ، احساس عدم تبعیض بین مودیان نسبت به مسائل مالیاتی وبطور کلی هنجارهای حاکم بر ذهنیت گروه های اجتماعی نسبت به مقوله مالیات از جمله عناصر معنوی فرهنگ مالیاتی را تشکیل می دهند   .

     بنابراین فرهنگ مالیاتی ، مجموعه ای است از عناصر مادی اعم از روش های عملیاتی ، قانون وتکنولوژی و عناصر معنوی از جمله اخلاقیات ، آداب ورسوم ، هنجارها و ارزش های حاکم بر جامعه. “به عبارت بهتر ، در هر سرزمین و جامعه ای ، مردم و دولت دو طرف نظام مالیاتی هستند و برای این که نظام مالیاتی با حداکثر کارآمدی و اثر بخشی همراه شود ، باید هر دو طرف از یکدیگر شناخت جامعی داشته باشند و به طور مستقیم و غیر مستقیم ،  بتوانند رفتار یکدیگر را ارزیابی و اعتماد سازی کنند و برآیند این شناخت ها و اعتماد سازی ،  به افزایش دانایی شهروندان حقیقی و حقوقی در زمینه ارزیابی به اهمیت مالیات و ضرورت پرداخت آن منجر می‌شود ، که اصطلاحاً به آن فرهنگ مالیاتی می‌گویند”.

سرعت تحولات ساختارها ونظام های اقتصادی ، باعث می شود که  ویژگی های مادی فرهنگ مالیاتی شامل به روز شدن قوانین مالیاتی و مدرنیزاسیون روش های عملیاتی  ، به دلیل رشد تکنولوژی وتعاملات آن ، رشد یابد . ولیکن بخش معنوی فرهنگ مالیاتی  ، بدلیل اینکه به موارد کیفی و تحولات جامعه شناختی بستگی داشته و همچنین تغییرات نظام مالیاتی به علت لزوم  طی مسیر قانونی ، به کندی رشد می کند . لذا  عدم هماهنگی سرعت رشد عناصر مادی فرهنگ مالیاتی با عناصر معنوی آن ، نوعی نابسامانی فرهنگی در مقوله مالیاتی پیش می آورد واین امر ، پذیرش داوطلبانه مالیات را از طرف اقشار مختلف جامعه دچارمشکل کرده و آثار خود را در احساس تبعیض بین مالیات دهندگان نشان می دهد  .  و این مسئله ، باعث تلاش مالیات دهندگان برای استفاده بیشتر از ترفندهای قانونی وغیرقانونی ، و بی تفاوتی آحاد جامعه نسبت به مقوله استراتژیک مالیات می گردد .  این احساس تبعیض ، در یک فرآیند زمانی ، تبدیل به یک باور در بین گروه های اجتماعی شده و شکل گیری فرهنگ مالیاتی را به تاخیر می اندازد .

موضوع دیگر در ارتباط با فرهنگ مالیاتی ،  به عملکرد نظام مالیاتی کشور  و میزان قدرت آن در نظام اقتصادی کشور باز می گردد . مالیات  به عنوان یکی از حلقه های زنجیره اقتصادی کشور ، - در مقایسه با درآمدهای نفتی ، که جایگاه بس والایی در تامین درآمدهای دولت دارد و چسبندگی اقتصادایران به درآمدهای حاصل از نفت ، و یا نقش مسلط نظام بانکی در تخصیص منابع وتاثیر آن در تعیین خط ومشی اقتصاد سیاسی دولت ، -  فاقد اثرگذاری قابل ملاحظه ای است . این امر،  اخذ مالیات را از لحاظ اقتصادی بی تاثیر ، و در بلند مدت ، در لایه های اجتماعی نیز نفوذ یافته وباعث شکل گیری فرهنگ فرار مالیاتی و یا استفاده از معافیت های مالیاتی بیشتر و.... می گردد .

در باب فرهنگ مالیاتی و عوامل موثر در این زمینه به موارد متعددی می توان اشاره کرد ولی در این مقاله امکان پرداختن به آنها بصورت جامع میسور نمی باشد ، لذا به اجمال برخی از آنها را در زیر فهرست می کنیم :

-         حضور کم رنگ مالیات در تامین هزینه های معمول زندگی مردم  بویژه در حوزه بهداشت و درمان  و برقراری نظام فراگیر رفاه اجتماعی

-         عدم توجه نخبگان و روشنفکران جامعه به  مباحث مالیاتی ، بصورتی که روشنفکران اجتماعی حساسیت خاصی نسبت به وظیفه بودن پرداخت مالیات و نحوه هزینه کرد آن در مباحث اقتصادی و اجتماعی خود نشان نمی دهند .

-         در فضای رسانه ای و تبلیغاتی کشور نیز مالیات ، نسبت به سایر ارزش های اجتماعی جایگاه به مراتب کمتری دارد  و غیر از سازمان امور مالیاتی ، کمتر نهاد یا سازمان مردم نهادی خود را موظف به تشویق به امر مالیات می کند .

-         مالیات در جوامع مدرن مهم ترین رکن زندگی است . در این کشورها احزاب با شعار و برنامه مالیاتی مشخص وارد گود انتخاباتی می شود . در کشور ما به دلیل عدم تشکیل احزاب فراگیر و نامشخص بودن جایگاه مالیات در اقتصاد سیاسی کشور ، هیچیک از جناح ها و گروه های سیاسی ، یا به دلیل بی اهمیت دانستن مقوله مالیات ، ویا ترس از نگاه منفی مردم به آن ، جایی برای مالیات  در برنامه های انتخاباتی خود قائل نمی شوند .

-         و .....

فرهنگ مالیاتی یکی از ویژگی های نظام اجتماعی است که قرابت بسیار نزدیکی با خصوصیات فرهنگی آن جامعه دارد  بنابراین ، برای اصلاح فرهنگ مالیاتی ،  موارد ذیل  را می توان بطور گذرا ، متذکر شد :

-         گسترش تبلیغات سراسری  در زمینه مالیات بویژه از طریق رسانه های ملی ،

-         تاکید عالمان دینی بر واجب بودن پرداخت مالیات و دریافت و هزینه کرد عادلانه آن از طرف دولت ،

-         گسترش سازمانها و نهادهای مردمی ورصد کردن فعالیتهای دولت در امر مالیات ،

-         انجام اقدامات رفاهی و پررنگ کردن جایگاه مالیات در تامین هزینه های آن ،

-         ایجاد مباحث روشنفکری در مقوله مالیات جهت تقویت پایه های فلسفی  آن ،

-         کاهش سهم درآمدهای نفتی و الزام دولت به حرکت در چارچوب قانون برنامه چهارم توسعه ،

-         عملیاتی کردن طرح های نوین مالیاتی همچون طرح جامع مالیاتی و ....

-         استفاده از نظرات مودیان مالیاتی در تصمیم سازی برنامه های دولت در زمینه مالیات ،

-         تاکید بر روش های نوین حسابرسی مالیاتی ،

-         لغو معافیت های غیر ضرور نهادها  و الزام همه صاحبان درآمدها به ارائه اطلاعات به دستگاه مالیاتی ،

-         برقراری شیوه های ساده و کارآمد برای استفاده از دفاتر قانونی وثبت کردن رویدادهای مالی ،

-         و....

     در پایان یادآور می گردد که ، یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی - سیاسی که ارتباط و همبستگی  مستقیم با مردم سالاری و اعتماد و اطمینان مردمی دارد، نظام مالیاتی و توسعه ادبیات و اقتصاد مالیاتی است .  لذا اگر دولت ها در رفتارهای مالیاتی  خود ، اصول مردم محوری را رعایت و نهادینه کنند و شناخت مردم نیز با  گسترش  زمینه های فرهنگ مالیاتی  ، از  برنامه ها و هزینه کرد  درآمد های مالیاتی ،  افزایش یابد، یعنی مردم به طور غیر مستقیم نظارت موثر بر هزینه کرد مالیات ، داشته باشند ،  در آن صورت اعتماد مردمی نیز بیشتر شده و مالیات علاوه بر کارکرد اقتصادی و درآمد سازی برای دولت ، می‌تواند در فرهنگ و مشروعیت و مقبولیت مردمی نیز جایگاه خوبی کسب کند .

منبع: وبلاگ ارزش افزوده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.